درسا جوندرسا جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
الیسا جونالیسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

درسا دومین پرنسس کوچولوی ما

عید نوروز 95

1395/2/3 16:35
نویسنده : مامان و بابا
357 بازدید
اشتراک گذاری

برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام عزیزان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز

دردونه مامان این اولین عید نوروزی هست که شما به جمعمون اضافه شدی و انشالله که 120 سال سالم و تندرست و شاد و خوشبخت در کنار ما باشی، خدایا شکرت.

اولین عیدت مبارک درسا جوووووونم.

عزیز دلم امسال عید واسه من و بابایی و آبجی الیسا یه حس و تازگی بی شماری داشت چون تو مخمل نازم و خدا بهمون هدیه داده بود. نوروز امسال پس از چند سال دوری و زندگی در جنوب ایران اومدیم تهران و نزدیک خونواده ها، ذیگه نگران تنهایی و دور بودن از دید و بازدیدهای عید از پدرجون و مادرجون و فامیل نیستم. خدارو هزاران بار شکر میکنم از بابت نعمت های فراوانی که بهمون در سال 94 داد و انشالله سال جدید پر باشه از چیزهای خوب و شاد .

کوچولوی دوست داشتنی همون طور که واسه تعطیلات نوروز با بابایی تصمیم گرفته بودیم اول رفتیم پیش عزیزجون و بابابزرگ (خانواده بابا مهدی) و بعد از زیارت امام رضا(ع) هم رفتیم شمال پیش مامان و بابای عزیز خودم. برنامه سفر هم از 26 اسفند شروع شد که ساعت 11 صبح حرکت کردیم و بعد از حدود هفت ساعت رانندگی و بی تابی وقت و بی وقت شما و شلوغ بازی آبجی الیسا و یکی دو ساعت خوابیدن کنار هم و غر زدن های آخر، ساعت 7 عصر رسیدیم سبزوار خونه بابابزرگ و شما دو فرشته دوست داشتی با دیدن عزیز جون و پیاده شدن از ماشین حسابی خوشحال و راحت شدین.

پاره تنم بعد از دو سه روز شیطنت و چهار دست و پا رفتن های تو بین بازی های الیسا و سورنا جان و زهرا جان و تحویل سال نو در کنار خانواده بابا مهدی و عید دیدنی، روز دوم عید همگی رفتیم مشهد زیارت امام هشتم. که این اولین سفر پاره تنم به مشهد هم بود، بعد زیارت و تفریح و خرید دوباره برگشتیم خونه عزیزجون و چهارم عید هم حرکت کردیم به سمت ساری که ادامه سفرمون همراه شد با باران شدید که از جاجرم تا ساری ادامه داشت.

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)