یک سالگی

دختر گلم یک سال گذشت از اولین روزی که صورت ماهتو دیدم .اولین روزی که صداتو شنیدم و در آغوش گرفتمت

امروز از وقتی بیدار شدم تمام این یک سال مثل یه فیلم توی ذهنم مرور شد و چه زیبا بود این یک سالی که تو اومدی تو زندگیم با تو معنی دوباره مادر شدنو تجربه کردم.با وجود تو زندگیمون گرم تر شد و هرچی بزرگتر میشی هم وابستیگت به الیسا جون بیشتر میشه

عشق مادر میخوام یه اعترافی بکنم و اون اینکه خیلی از شبا موقع شیر دادن بهت بی اختیار اشکم سرازیر میشه وقتی به این فکر میکنم که دیگه این شبا که خیلی راحت تو آغوشم جا میشی و هر چقدر که دوست دارم میتونم ببوسمت دیگه برنمیگرده و با بزرگتر شدنت این وابستگی تقریبا یکطرفه میشه چون مستقل تر میشی و فاصله هامون بیشتر میشه.اما اینو بدون همیشه و در هر سنی هم که باشی بازم برای من درسا کوچولوی با نمکی که همه جوره دوستت دارم

عزیزکم تو بر خلاف الیسا جون در همه مراحل زندگیت ماشاالله فرزتر بودی.از 3 ماهگی تونستی بشینی.آخر پنج ماهگیت چهار دست و پا رفتی.از ده ماهگیت راه رفتی.و برای تولد یک ساگیتم 4 تا دندون داشتی.

ماشاالله تو شیطونی کردنم سنگ تموم میذاری.اما برخلاف شیطنتت خیلی ترسویی و با هر صدای ناگهانی سریع گریه میکنی و ازون جیغای بنفش میکشی که صداش تا 10 تا خونه اونورتر هم میره.

عروسکم اصلا طاغت گرسنگی نداری و وقتی خوردنی ببینی یا بگم درسا مم خودتو هر جا باشی میرسونی و تند تند میگی مم و سریع میشینی تا بهت غذا بدم.کته ماست یکی از غذا های مورد علاقتهو موز  هم میوه دوست داشتنیت از بین تنقلات هم چوب شور دوست داری و باید همیشه تو ماشین داشته باشیم چون بدون چوب شور تو ماشین بند نمیشی و دوست داری زودتر پیاده بشی.

گل مامان همه جوره دوستت دارم

عزیزکم از اینکه خیلی دیر به دیر وبلاگتو به روز رسانی میکنم معذرت میخوام چون واقعا رسیدگی به شما گل دخترام دیگه وقتی برای به روز رسانی وبلاگاتون نمیذاره.

نفس مادر برای تولدتم یه جشن کوچیک تو خونمون با  حضور عمه جون اینا گرفتیم اما برخلاف همیشه اصلا حوصله نداشتی و کلی گریه کردی

اینم الیسا جون و پسر عمه سورنا

عشق مادر انشالله همیشه در تمام مراحل زندگیت موفق باشی