دوماهگی و اولین واکسن

سلام ماهکم

پرنسس کوچولوی من  جمعه ۲۹  آبان دو ماهه شدی قبل از هزچیزی دو ماهگیت رو تبریک میگم و انشاءالله ۱۲۰سال عمر با عزت داشته باشی نی نی ملوسم.

عزیزم همونطور که گفتم چون دوماهگیت جمعه بود و مراکز بهداشت تعطیل بود مجبور شدم اولین واکسنتو با ۳روز تاخیر یعنی ۱آذر بزنم. قبل از واکسن قد و وزنت توسط مسئول بهداشت کنترل شد که خدارو شکر همه چیز عالی بود (قد ۵۷ سانت، وزن ۵۷۰۰ گرم و دور سر ۳۷ سانت) موقع ای که خوابوندمت روی تخت برای زدن واکسن به خانوم پرستار که قرار بود واکسنتو بزنه میخندیدی کلی ذوق کرده بودی اما وقتی آمپول رو زد به پاهات دیگه با صدای جیغ و گریه مرکز بهداشتو گذاشتی روی سرت و هر طور بود تونستم آروم کنمت و وقتی برگشتیم خونه جای واکسنتو کمپرس سرد کردم و هر ۴ساعتم بهت قطره استامینوفن دادم که تا شب تب نکردی اما نصف شب که برای شیر بیدار شدی بدنت داغ داغ شده بود سریع یهت قطره دادم که خدارو شکر بعد از ۱ساعت دوبار تبت قطع شد.

ماشالله فوق العاده ناز نازی هستی چون اگه یه کوچولو دستمون میخورد به جای واکسنت کلی جیغ میزدی و گریه میکردی .اصلا کلا اگه موقع بغل کردنت یکم بد بلندت کنیم تا چند دقیقه گریه میکنی خوب دیگه اینم یه راه دلبری کردن از من و باباییه دیگه.

عروسکم خیلی آجی الیسا تو دوست داری و به محض اینکه صداشو بشنوی سریع سرتو میچرخونی و آجی جونتو پیداش میکنی و وقتی دیدیش میخندی.الیسا جونم خیلی دوستت داره و بعضی اوقات میاد باهات بازی میکنه اما چون هنوز نمیتونی بشینی و با الیسا جون ارتباط برقرار کنی برای همین الیسا زیاد نمیاد پیشت و بیشتر با خودش بازی میکنه ،انشاءالله یه چند ماه دیگه که تونستی بشینی با الیسا گلی بازی کنید و من و بابایی هم از بازی کردنتون با هم لذت ببریم.

راستی عروسکم تو و بابایی شباهت خیلی زیادی بهم دارید من که بهت میگم مهدی کوچولو چون خیلی شبیه بابا مهدی هستی.

 عشق مامان خیلی دوستت دارم و ممنونم از خدای مهربون که دو تا از فرشته هاشو به من و همسر مهربونم هدیه داد.انشالله از این فرشته ها خداوند نصیب همه پدر و مادرها بکنه.