درسا جوندرسا جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
الیسا جونالیسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

درسا دومین پرنسس کوچولوی ما

تولد یه فرشته

مهربانم  !!! یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد و خداوند شب و روز و تمام لحظات با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد تولدت مبارک  ! فرشته آسمانی ما بالاخره روز موعود فرا رسید و ساعت 38 : 09 صبح امروز 29 شهریورماه 1394 زمینی شدی !   خداوندا شکر و سپاس به خاطر تولد یه دختر ناز و سالم                     ...
29 شهريور 1394

رخدادهای تابستان 94

سلام دردانه من اول از همه بخاطر تاخیر چند ماهه که در به روز کردن وبلاگت افتاده معذرت میخوام دختر نازم !!!! مهمترین اتفاق تعیین جنسیت تو بود که گل نازم در هفته 22 بارداری وقتی رفتم سونو انجام دادم جنسیتت کامل مشخص شد و برخلاف بقیه که پیش بینی میکردن پسر باشی ولی خداوند مهربون بهمون یه پرنسس ناز دیگه (دختر) هدیه داد . خداجون هزاران مرتبه شکرت. هووووووورا آبجی الیسا هم داره خواهردار میشه که اسم این دخمل کوچولو رو تصمیم گرفتیم بزاریم درسا . انشالله که خوش نام بشی عزیزم. دومین رخداد که تقریبا کل تابستون درگیر بودیم مهاجرت مون به تهران بود که خداروشکر کار بابایی امسال درست شد و تونستیم قبل اینکه تو بدنیا بیای اسباب کشی کنیم و ...
17 شهريور 1394

۱۸ هفتگی

سلام همراه و همقدم مادر.حدود 18 هفته میشه که با منی و امیدوارم که جات خوب و راحت باشه عزیزترینم ! نازگلم از اینکه تو این روزهای خنک بهاری با منی خیلی احساس خوبی دارم و خیلی خوشحالم که همیشه با منی. نازنینم امروز یعنی ۹۴/۲/۱۴ نوبت ویزیت ماهیانم بود که وزنم ۳ کیلو از اول بارداریم بیشتر شد و به ۵۸ کیلو رسیده و فشارمم ۱۰ روی ۶ بود ٫ از نظر دکتر همه چی خوب بود مخصوصا صدای قلب مهربونت که بهم روحیه تازه میده و هربار که صدای قلبت رو میشنوم کلی خوشحال میشم. عزیزم امروز بعدار ظهر وقتی روی تخت دراز کشیده بودم آجی الیسا هم اومد و کنارم دراز کشید و یهو یه لگد محکم زد توی شکمم که خیلی ترسیدم مخصوصا که با خوردن شکلات و هندونه و تنقلات بازم تکون ...
16 ارديبهشت 1394

سونو سه ماه دوم

ماهک سلام  کوچولوی دوست داشتنی مامان دیروز (۲۴ فروردین ۹۴) یکی از روزهای خوش سال جدیدم بود که تونستم از طریق مانیتور سونوگرافی اندام و صورت نازتو ببینم.گلم این سونو برای سلامت جنین در سه ماه دوم بارداری بود که انجام دادم و خدارو شکر همه چی خوب بود.با تاریخ سونو هفته ۱۶ بودم . 16 هفته میشه که تو دل منی و چه زیبا میگذره این روزها وقتی تو با منی.آقای دکتر این احتمالم داد که شما ناز دختری و انشاالله الیسا جونی میخواد صاحب یه خواهر مهربون مثل خودش بشه.همدم وقتی دستها ٫ پا ها و اندام کوچولوتو میدیم همش خدای مهربونو برای سلامتی تو و دوباره مادر شدنم شکر میکردم  .از خدای عزیزم میخوام که فرشته کوچولومو به وقتش صحیح و سلامت ت...
25 فروردين 1394

خبر خوش همراه با عید نورووز 94

سلام همدم کوچولوی مامان و همراه دوست داشتنیم گل مامان سال نو رو بهت تبریک میگم و از خدای مهربون میخوام که انشاالله سال ۱۳۹۵ شما هم در کنار سفره هفت سین کنار من و بابایی و الیسا جون باشی خبری خوش در سال جدید برات دارم و اون اینکه در تاریخ ۲۶ اسفند من و بابایی و آجی الیسا رفتیم مطب خانوم دکتر مینو رجایی برای انجام سونوی سلامت جنین که خدارو هزاران مرتبه شکر همه اعضای بدن کوچولوت تشکیل شده بود و خانوم دکتر بعد از کلی اندازه گیری از همه اعضای بدنت بهمون  بخاطر سلامتی کامل تو تبریک گفت و من هم با دیدن این سونو و دیدن اندام نازت با اینکه ۳ ساعت نشسته بودم تا نوبتم بشه تمام خستگیم در رفت و کلی انرژی مثبت گرفتم . بی صبرانه مش...
1 فروردين 1394

اولین سونو

فرشته کوچولوی من سلام   امروز واسه اولین سونوگرافی منو بابایی و الیسا جون رفتیم مطب خانوم دکتر مینو رجایی ، با هماهنگی تلفنی خانم منشی گفته بود ساعت 6 مطب باشیم که ما هم راس ساعت خودمونو رسوندیم مطب ولی بعد از 2 ساعت بالاخره نوبتم شد که خانم دکتر ویزیتم کرد و دوباره یک ساعت هم طول کشید تا نوبت سونو رسید که خدارو هزار مرتبه شکر صدای قلب کوچولوتو شنیدیم.با تاریخ سونو تو کوچولوی من ۶ هفته و ۲روزه بودی. عزیزکم خیلی خوشحالم که صدای قلبت که صدای زندگی هستو شنیدم .انشاالله ۶ هفته دیگه هم باید برای سونو nt برم که از خدا جون میخوام اون سونو هم عالی و بدون هیچ مشکلی باشه و تمام اندام فرشته کوچولوم به خوبی تشکیل بشه. و دعا میکنم که همه ک...
22 بهمن 1393

آزمایش مجدد

کنجد کوچولوی مامان سلام عزیزکم  ۲روز بعد از گرفتن جواب آزمایش رفتم پیش متخصص زنان وقتی عدد بتارو دیدگفت عدد۱۰۰ کمه و بارداری مشکوکه و برام دوباره آزمایش بتا نوشت نمیدونی مامانی دل توی دلم نبود برای آزمایش دوباره همش از خدا جون میخواستم آزمایش بتام دوبرابر شده باشه  و بودنت توی دلم  حتمی باشه بعد از آزمایش تو آزمایشگاه نشستم تا زود جواب رو بگیرم تو این مدت چی کشیدم فقط خدا میدونه وقتی جوابو گرفتم به اولین چیزی که توجه کردم عدد بود که خدارو هزاران مرتبه شکر  شده بود ۲۵۵ .خداروشکر که وجودت تو دلم حتمی شده.حالا تنها استرسم تو این روزا شنیدن صدای قلب مهربونت که باید برای شنیدن این صدای زیبا تا ۳ هفته دیگه صبر کنم عز...
9 بهمن 1393

اولین نشانه

بعد از اینکه الیسا جونی دو ساله شد من و بابایی تصمیم گرفتیم که واسه نی نی دوم اقدام کنیم ، که بعد از گذشت چند وقت با توجه به علائم که تو دلم احساس میکردم رفتم آزمایش بتا دادم و  از هیجان و استرس زیاد 1 ساعتی تو آزمایشگاه نشستم تا  وقتی که جواب آماده شدو گرفتم و دیدم که مثبته .... خدای بزرگ و مهربون شکرت . وای که چقدر خوشحال شدم و سریع به بابایی زنگ زدم و جوابو گفتم که بابایی هم کلی خوشحال شد و با گل و شیرینی به استقبالم اومد .     ...
3 بهمن 1393

بدون عنوان

سلام سلام سلام یک بار دیگه لطف خداوند شامل حال ما شد .... الان ساعت 12:10 شب مورخه 3 بهمن 1393 هستش که من و بابایی بعد از مطلع شدن از یه هدیه دیگه از طرف خداوند تصمیم گرفتیم این وبلاگ رو واسه نی نی دوم درست کنیم تا بتونیم لحظات با هم بودنمون رو اینجا ثبت کنیم تا وقتی که انشاالله خودت بدنیا اومدی و بزرگ شدی بتونی از این خاطرات لذت ببری و مراحل رشد و زندگی در کنار هم رو ببینی.  
3 بهمن 1393